ترجمه مقاله

لامح

لغت‌نامه دهخدا

لامح . [ م ِ ] (ع ص ) درخشنده . (منتهی الارب ) : و فرزندی را که مخایل رشد و آثار نجابت و انوار کیاست و فراست بر جبین او مبین و لایح بود و در روا و رویّت ِ او لامح و لامع باشد هلاک کند. (سندبادنامه ص 79). و مخایل نجابت و تباشیر شهامت بر جبین اولامح است . (سندبادنامه ص 245).
ترجمه مقاله