ترجمه مقاله

متکثر

لغت‌نامه دهخدا

متکثر. [ م ُ ت َ ک َث ْ ث ِ ] (ع ص ) افزوده ومتزاید. (ناظم الاطباء). بسیار. (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) : پس اگر چنین نیست ، و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگریست ، یک جوهر شش صفت متکثر باشد، متوحد و منفرد نباشد. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 65). و چون فنون علم متکثر و متعدد است ... (تجارب السلف ). و رجوع به تکثر شود. || توانگر و دولتمند. || کسی که وانمود کند به چیزی که دارا نیست . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ترجمه مقاله