ترجمه مقاله

منظر

لغت‌نامه دهخدا

منظر. [ م ُ ظَ ] (ع ص ) انتظارکشیده و گوش داده . (ناظم الاطباء). مهلت داده شده . ج ، منظرون ، منظرین : فیقولوا هل نحن منظرون . (قرآن 203/26). ماننزل الملائکة الا بالحق و ماکانوا اذاً منظرین . (قرآن 8/15). قال انک من المنظرین . (قرآن 14/7). || درپس انداخته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به انظار شود.
ترجمه مقاله