ترجمه مقاله

منقلة

لغت‌نامه دهخدا

منقلة. [ م ُ ن َق ْ ق ِ ل َ / م ُ ن َق ْ ق َ ل َ ] (ع اِ) آن جراحت که استخوان بیرون گیرند از وی . (مهذب الأسماء). شکستگی سر که استخوان از وی شکسته باشد یا پرده ٔ بالای استخوان منتقل شود و فی الحدیث عن النبی (ص ): فی المنقله خمس عشرة من الابل . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). شکستگی سر که به پرده ٔ بالای استخوان و یا به استخوان رسیده باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شکستگی سر که چنان شکند که پاره ای از شکسته بیرون باید کرد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). نوعی شکستگی سر که استخوانها بیرون آمده باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله