ترجمه مقاله

ناجذ

لغت‌نامه دهخدا

ناجذ. [ ج ِ ] (ع اِ) دندان خِرَد. (دهار) (مهذب الاسماء). دندان سپسین . (ناظم الاطباء). دندان سپسین همه . دندان عقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دندان عقل . ج ، نواجذ. و آن چهار دندان است مر انسان را و آن را دندان بلوغ نیز گویند بدانجهت که بعد از بلوغ و کمال عقل برآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) . و نیز رجوع به نواجذ شود. || عض علی ناجذه ؛ بلغ اشده ، یعنی به کمال بلوغ رسید. (ناظم الاطباء). و استحکام یافت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || عض الرجل علی ناجذیه ؛ صبر. || ابدت الحرب ناجذیها؛ اشتدت . (المنجد).
ترجمه مقاله