ترجمه مقاله

نبقة

لغت‌نامه دهخدا

نبقة. [ ن َ ق َ ] (ع اِ) واحد نبق است . (از اقرب الموارد). یک عدد کُنار. (ناظم الاطباء). || میوه ٔ کنار. میوه ٔ سدر. لوکچه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نبق شود. عناب بری . عناب وحشی . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله