ترجمه مقاله

نبلة

لغت‌نامه دهخدا

نبلة. [ ن ُ ل َ ] (ع اِ) پاداش . جزا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ثواب . جزاء. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (المنجد). || عطیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || برگزیده از هر چیزی : نبلة کل شی ٔ؛ خیاره . (المنجد) (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || هر چیز که دارای اهمیت باشد.(ناظم الاطباء). || واحد نُبَل است . (از المنجد). بمعنی سنگهای خرد و درشت . رجوع به نبل شود. || لقمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). لقمه ٔ کوچک . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). ج ، نُبَل . || سنگ که بدان استنجا کنند. (غیاث اللغات از شرح نصاب ) (آنندراج ). سنگ استنجا. (از معجم متن اللغة) (مهذب الاسما) (ناظم الاطباء). کلوخ . کلوخ استنجا. (ناظم الاطباء). ما تناولته من مدر او الحجر. || کلوخ کوچک . (از معجم متن اللغة). || خمره ٔ کوچک . (ناظم الاطباء). || هر چیز خرد. (از معجم متن اللغة). || (اِمص ) نجابت . بزرگی . فضل . || آگاهی و تیزی خاطر. (ناظم الاطباء). رجوع به نبل شود.
ترجمه مقاله