ترجمه مقاله

نیر

لغت‌نامه دهخدا

نیر. (ع اِ) نی و رشته چون مجتمع گردد. (منتهی الارب ). قصب و خیوط چون با هم آیند. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || نگار جامه . (منتهی الارب ). طراز جامه . (فرهنگ خطی ). عَلَم . (دهار) (منتهی الارب ). علم جامه . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || پود جامه . (منتهی الارب ). رجوع به معنی بعدی شود. || ریشه و پرزه ٔ جامه . (منتهی الارب ). هدب و لحمه ٔ جامه . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || یوغ . (دهار). یوغ آماج . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چوبی که بر گردن دو گاو نهند. یوغ . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || چوب جولاهگان که بر وی بافند. (منتهی الارب ). ج ، انیار. نیران . || کرانه ٔ راه یا صدر آن یا نشان روشن راه و شکاف آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
ترجمه مقاله