ترجمه مقاله

هم لخت

لغت‌نامه دهخدا

هم لخت . [ هََ ل َ ] (اِ مرکب ) وصله و پاره که بر چیزی دوزند. (یادداشت مؤلف ). || نوعی از پای افزار چرمی . (آنندراج ) (برهان ) :
به شاهراه نیاز اندرون سفر مسگال
که مرد کوفته گردد بدان ره اندر سخت
اگر خلاف کنی عقل را و هم بشوی
بدرّد ار به مثل آهنین بود هم لخت .

کسایی .


|| چرم زیر موزه و کفش . (آنندراج ) (از شمس فخری ) (برهان ).
ترجمه مقاله