ورک
لغتنامه دهخدا
ورک . [ وَ رَ ] (اِ) نام خاری است که آن را سوزند و آتش آن بسیار تند و تیز می باشد خصوص برای نان پختن و بریان در تنور گذاشتن . (برهان ) :
خصمت در آب دیده شده گرچه چون وزک
سوزد همیشه زآتش رشک تو چون ورک .
شب تار و بیابان پرورک بی .
خصمت در آب دیده شده گرچه چون وزک
سوزد همیشه زآتش رشک تو چون ورک .
ابوعلی حاجی .
شب تار و بیابان پرورک بی .
باباطاهر عریان .