ترجمه مقاله

پاد

لغت‌نامه دهخدا

پاد. (اِ) پاس . || نگاهبان . پاسبان . || پائیدن . دوام . ثبات . (برهان ). || سامان و دارندگی . || بزرگ و عمده . (برهان ). و باز صاحب برهان گوید پادشاه مرکب از این کلمه و شاه است . || تخت . اورنگ . (برهان ). پات .سریر. || شستن و پاک کردن . (جهانگیری ).
ترجمه مقاله