ترجمه مقاله

پشتاره

لغت‌نامه دهخدا

پشتاره . [ پ ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) مخفف پشتواره است و آن مقداری باشد از هر چیز که به پشت توان برداشت . (برهان قاطع). پشتوار. (فرهنگ شعوری ). پشت باره . کوله بار. بسته که به پشت توان کشید. بار. حمل : اِبالةو اُبالة؛ پشتاره ٔ کلان از هیزم . بُله ؛پشتاره ای کلان از هیزم . ضبرالکتب ؛ پشتاره کرد و یک جای کرد کتابها را. (منتهی الارب ). || پشتیبان . پشتیوان .
ترجمه مقاله