ترجمه مقاله

پیه کردن

لغت‌نامه دهخدا

پیه کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بالیدن و شحم و لحم بهم رسانیدن :
گفتی مرا به رشته ٔ جان آتش افکنم
چون شمع میکند دل من زین نشاط پیه .

جامی .


ترجمه مقاله