ترجمه مقاله

چشته خور

لغت‌نامه دهخدا

چشته خور. [ چ َ / چ ِ ت َ / ت ِ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) طعمه خور. (آنندراج ). چاشنی خور. چشته خوار. مسته خور. || آنکه مرغوب بی تلاش روزی او شود. (آنندراج ). || کسی که یک بار مزه ٔ چیزی را چشیده و همیشه در آرزوی آن باشد، و چاشت خور نیز گویند. (ناظم الاطباء). در تداول عامه ، کسی را گویند که چون از شخصی محبت یا منفعتی بدو رسد یا در خانه ٔ کسی غذای مطبوعی خورد، پیوسته انتظار تجدید و تکرار آنرا داشته باشد. معتاد به استفاده از دیگری :
دلم که چشته خور التفات دمبدم تست
روا مدار که آخر بداغ چشته بسوزد.

ملا تشبیهی (از آنندراج ).


- امثال :
چشته خور از میراث خور بدتر است . رجوع به چشته خوار شود.
ترجمه مقاله