ترجمه مقاله

چکاچک

لغت‌نامه دهخدا

چکاچک . [چ َ چ َ ] (اِ صوت ) مخفف چکاچاک است که صدای زدن شمشیر و گرز باشد از پی هم . (برهان ). به معنی چکچاک است .(جهانگیری ). همان چکاچاک است .که چخاچخ و چقاچق نیز گویند. (رشیدی ). چکاچاک . (ناظم الاطباء) :
ز بیم چکاچک که آمد ز تیر
کفن گشت در زیر جوشن حریر.

نظامی .


و رجوع به چخاچخ وچقاچاق و چقاچق و چکاچاک شود. || صدای برهم خوردن دندان را نیز گویند. (برهان ). آواز برهم خوردن دندان باشد. (جهانگیری ) (رشیدی ). صدای برهم خوردن دندانها. (ناظم الاطباء). چکچک و صدای برهم خوردن دندانها از سرمای سخت یا از ترس و جز اینها. و رجوع به چکچک شود. || آواز زدن کاج و سیلی . آوازسیلی و لطمه و کاج پیاپی . صدای چک و تودهنی پی در پی :
به سخا و بزرگواری خویش
ببر از یال من چکاچک کاج .

سوزنی .


ترجمه مقاله