ترجمه مقاله

کهدانی

لغت‌نامه دهخدا

کهدانی . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب به کهدان : سگ کهدانی . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). که در کهدان آسوده زیَد و تن پرور بماند :
پیش نایند همی هیچ مگرکز دور
بانگ دارند همی چون سگ کهدانی .

ناصرخسرو.


سگ کهدانی ارچه فربه شد
نه ز تازی شکار را به شد.

سنایی .


اف از این مهتران سیل آور
تف بر این خواجگان کهدانی .

سنائی (دیوان چ مظاهر مصفا ص 242).


به منبر کی رود هرگز سری کآن نیست منقادت
شکاری کی تواندشد سگی کآن هست کهدانی ؟

مجیرالدین بیلقانی .


ترجمه مقاله