ترجمه مقاله

کهربا

لغت‌نامه دهخدا

کهربا.[ ک َ رَ ] (معرب ، اِ) کهرباء. صمغ درختی است که چون مالیده شود کاه را جذب کند، و در این خاصیت با سندروس مشترک است . معرب کاه ربای فارسی است یعنی جاذب کاه ، و پاره ای آن را کهرباة یا کهرباءة و نسبت بدان راکهربی گویند، و از آن است : سیال الکهربی . (از اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل شود. || نیرویی است که در بعضی از اجسام بر اثر مالش یا حرارت یافعل و انفعالات شیمیایی پیدا می شود و جذب کردن و تولید نور و لرزاندن اعصاب حیوانات و تجزیه ٔ آب و نمکهااز خواص و آثار آن است . (از المنجد). الکتریسیته .
ترجمه مقاله