ترجمه مقاله

کیج

لغت‌نامه دهخدا

کیج . (اِخ ) مستقر پادشاه مکران است . (از حدود العالم ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام اشهر مدن مکران ، و آن را کیز نیز گویند. (تاج العروس ، از یادداشت ایضاً). نام شهری و ناحیه ای است در بلوچستان ، و هم اکنون به همین نام معروف است و نزد جغرافی نویسان قدیم هم معروف بوده و گاهی برای تسمیه ٔ تمام ناحیه لفظ «کیج و مکران » را اطلاق می کرده اند. معرب این کلمه «کیز»است . احتمال اینکه ، کلمه «کپچ » (قفص ) باشد مورد ندارد. (تاریخ بیهقی چ فیاض حاشیه ٔ ص 244) :
ز زابل تا به کابل کیج و سقلاب
سراسر ملک هندستان گرفته .

؟


رجوع به کیچ و کیز شود.
ترجمه مقاله