گران گردیدن
لغتنامه دهخدا
گران گردیدن . [ گ ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) سنگین شدن . ثقیل شدن :
آدمی پیر چوشد حرص جوان میگردد
خواب در وقت سحرگاه گران میگردد.
|| مست شدن :
گاه آن آمد کز شادی پر گردد دل
وقت آن آمد کز باده گران گردد سر.
|| بالا رفتن قیمت . ارزش چیزی زیاد شدن .
آدمی پیر چوشد حرص جوان میگردد
خواب در وقت سحرگاه گران میگردد.
صائب .
|| مست شدن :
گاه آن آمد کز شادی پر گردد دل
وقت آن آمد کز باده گران گردد سر.
فرخی .
|| بالا رفتن قیمت . ارزش چیزی زیاد شدن .