ترجمه مقاله

گم گشتن

لغت‌نامه دهخدا

گم گشتن . [ ُگ گ َ َت ] (مص مرکب ) گم شدن . گم گردیدن . معدوم شدن . مفقود شدن :
روز گم گشتن فرزند تقادیر قضا
چاه دروازه کنعان به پدر ننماید.

سعدی (صاحبیه ).


ربنا انا ظلمنا گفت و آه
یعنی آمد ظلمت و گم گشت راه .

مولوی .


ترجمه مقاله