ترجمه مقاله

آذرمه

لغت‌نامه دهخدا

آذرمه . [ ذَ م َه ْ ] (اِ مرکب ) آذرماه :
وآن پرّ نگارینْش بر او بازنبندند
تا آذرمه بگذرد و آید آذار.

منوچهری .


دست آذرمه از کمان هوا
تیرها زد چو ناوک دلدوز.

ازرقی .


ترجمه مقاله