ترجمه مقاله

آرزو

لغت‌نامه دهخدا

آرزو. [ رِ ] (اِخ ) نام زن سلم :
زن سلم را کرد نام آرزوی
زن تور را نام آزاده خوی
زن ایرج نیک پی را سهی
کجا بد سهیلش بخوبی رهی .

فردوسی .


|| نام دختر ماهیار که بهرام گور او را بزنی کرد.
ترجمه مقاله