ترجمه مقاله

آزادمیوه

لغت‌نامه دهخدا

آزادمیوه .[ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) حلوا و نقلی باشد که از قند یا عسل و مغز بادام و نخود و پسته و فندق مقشر و خلال کرده کنند و آن را شکر بادام نیز گویند :
کعب الغزال دارد از بوی مشک سهمی
آزادمیوه دارد از قند سوده گردی .

بسحاق اطعمه .


|| نخود قندی و بادام قندی برنگهای مختلف . (برهان ).
ترجمه مقاله