ترجمه مقاله

آزار گرفتن

لغت‌نامه دهخدا

آزار گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) آزار گرفتن از کسی ؛ از او رنجیده و دلتنگ شدن . به او خشم گرفتن :
همه بندگانیم و فرمان تراست
چه آزار گیری ز ما، جان تراست .

فردوسی .


از این پس کسری از بزرجمهر آزار گرفت و چون از روم بازگشت او را بازداشت مدتها تا از آن تنگی و رنج چشمش تباه شد. (مجمل التواریخ ).
ترجمه مقاله