ترجمه مقاله

آزجو

لغت‌نامه دهخدا

آزجو. (نف مرکب ) هوی ̍جو. آرزوجوی :
نکوهیده باشد جفاپیشه مرد
بگرد در آزجویان مگرد.

فردوسی .


ترجمه مقاله