ترجمه مقاله

آسایش جو

لغت‌نامه دهخدا

آسایش جو. [ ی ِ ] (نف مرکب ) آسایش جوی . آنکه آسایش طلبد. آنکه فراغت و کاهلی دوست گیرد.
ترجمه مقاله