آسیه
لغتنامه دهخدا
آسیه . [ ی َ ] (اِخ ) بنت مزاحم . نام زن فرعون که گویند موسی علیه السلام را از نیل برگرفت و نهان از شوی بپرورد :
بازگفت او این سخن با آسیه
گفت جان افشان بر او ای روسیه .
|| آسیه بنت فَرَج جرهمیه . نام یکی از صحابیات . || نام محدّثه ای خواهر ضیاء مقدسی . || (اِ) امروز نامی است از نامهای زنان ایرانی و ترک و عرب .
بازگفت او این سخن با آسیه
گفت جان افشان بر او ای روسیه .
مولوی .
|| آسیه بنت فَرَج جرهمیه . نام یکی از صحابیات . || نام محدّثه ای خواهر ضیاء مقدسی . || (اِ) امروز نامی است از نامهای زنان ایرانی و ترک و عرب .