ترجمه مقاله

آغاچی

لغت‌نامه دهخدا

آغاچی . (ترکی ، اِ مرکب ) اَغاجی و آغاجی و آغجی نیز در کتب آمده است ، و ظاهراً بمعنی حاجب و پرده دار است ، و اوچون واسطه ٔ بلاغ میان شاه و مردم یا وزراء بوده است : ملطفه به نزدیک اغاجی خادم خاصه بردم و بدو دادم و جائی فرود آمدم نزدیک سرای پرده وقت سحرگاه فراشی آمد و مرا بخواند برفتم اَغاجی مرا پیش برد. (تاریخ بیهقی ). استادم رقعتی نوشت سخت درشت و بوثاق اَغاچی آمد و رقعه بدو داد و ضمان کرد که وقتی سره جوید و برساند و پس بازآمد بدیوان و بر آغاچی پیغام را شتاب میکرد. (تاریخ بیهقی ). رقعتی نوشتم بامیر چنانکه رسم است که نویسند در معنی استعفا... و آن رقعه به اَغاچی دادم و برسانید. (تاریخ بیهقی ). و در جامعالتواریخ تحت عنوان الحجاب ، یعنی حجاب طغرل بیک سلجوقی نام یکی از آنان را بدینگونه برده است : النذر الاغاجی . و نیز در راحةالصدور راوندی نام حاجبی را نگاشته است بدین صورت : الحاجب عبدالرحمن الب زن الاَغاجی . الحاجب عبدالرحمن الاَّغاجی .
ترجمه مقاله