آغردنلغتنامه دهخداآغردن . [ غ َ دَ ] (مص ) خوردن . (فرهنگ اسدی ، خطی ) : باده خوریم اکنون با دوستان زآنکه بدین وقت می آغرده به .خفاف (ازفرهنگ اسدی ، خطی ).