ترجمه مقاله

آملیلس

لغت‌نامه دهخدا

آملیلس . [ م ِ لی ل ِ ] (اِ) آآمِلیلِس . بلغت بربری و مغربی نباتیست میان شج-ر و گ-یاه و در بلاد مغرب باشد. طول آن چندِ قامت آدمی و زیادت . برگش چون مورْد و نرم ، ثمرش باندازه ٔ بار سرو. ابتدا سبز و چون برسد سیاه و نرم شود. چوب آن سخت و صلب و اندرون آن سپید و زرد مایل بسرخی و ریشه های باریک آن در طب مستعمل و از قابضات است .
ترجمه مقاله