ترجمه مقاله

آمیزه

لغت‌نامه دهخدا

آمیزه . [ زَ / زِ ] (ن مف / نف ) آمیخته . مخلوط. ممزوج . کمیژه :
گرد کرده بسی سخن ریزه
نیک و بد خیره درهم آمیزه .

سنائی .


الاخلاس ؛ آمیزه شدن موی یعنی سیاهی با سپیدی آمیختن . (مجمل اللغه ). || پیر و کهل . (برهان ). || (اِمص ) بضاع . وقاع . آمیغ. آمیغه . || (اِ) مزاج .
- آمیزهای دارو ؛ عَقّار (ج ، عقاقیر). (مهذب الاسماء) (دهار).
ترجمه مقاله