ترجمه مقاله

آنک

لغت‌نامه دهخدا

آنک . (ضمیر + حرف ربط) مخفف آنکه :
یک قحف خون بچه ٔ تاکم فرست از آنک
هم بوی مشک دارد هم گونه ٔ عقیق .

عماره .


با او بمراد دل زی ای دل از آنک
ار دانی خواست کام ، در کام رسی .

(از قابوسنامه ).


دشنام دهی بازدهندت ز پی آنک
دشنام مَثَل چون درم دیرمدار است .

ناصرخسرو.


بنده کردش بطبع از پی آنک
شیفته بر نگار منثور است .

مسعودسعد.


کی دیده و رخ چون زرو چون سیم کند آنک
لفظی چوگهر هستش اگر سیم و زری نیست .

سنائی .


با دوستان خورآنچه ترا هست پیش از آنک
بعد از تو دشمنان تو با دوستان خورند.

ادیب صابر.


ترجمه مقاله