آهنوخوشی
لغتنامه دهخدا
آهنوخوشی . [ خ ُ ] (ص ، اِ) اَهْنوخُشی . پیشه ور. اهل صنعت . یکی از طبقات چهارگانه ای که جمشید مردمان را بدان بخش کرد :
چهارم که خوانند اَهنوخوشی
همان دست ورزان با سرکشی
کجا کارشان همگنان پیشه بود
روانْشان همیشه پراندیشه بود.
چهارم که خوانند اَهنوخوشی
همان دست ورزان با سرکشی
کجا کارشان همگنان پیشه بود
روانْشان همیشه پراندیشه بود.
فردوسی .