ترجمه مقاله

آو

لغت‌نامه دهخدا

آو. (اِ) آب :
کی تواند که همچو ماغ چکاو
بزند غوطه در میانه ٔ آو.

سنائی یا لطیفی ؟


دستی که جود با کف او آشناوش است
دستی که آو در یم او آشناوراست .

شرف شفروه .


بیت شرف شفروه شاهد این دعوی نتواند بود، چه آو را آب هم توان خواند بی آنکه تغییری در معنی و وزن راه یابد، لکن فرهنگها بدین گونه نقل کرده اند.
ترجمه مقاله