ترجمه مقاله

آورید کردن

لغت‌نامه دهخدا

آورید کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (شاید از: آب + رُفت ) آورود کردن . اُرید کردن . رود کردن . روده کردن . تمام برکندن پَر مرغ کشته . || در آب جوشان نهادن حیوانی کشته تا پر یا پشم آن را آسان توان باز کردن .
ترجمه مقاله