آگشته
لغتنامه دهخدا
آگشته . [ گ ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) محکم بسته . (برهان ). آگِسته :
خود مکن قصه دراز آخر نباشد کم زیان
چون طمع آگشته است از جبه و دستار تو.
لیکن این بیت کمال اسماعیل ظاهراً در دعوی فرهنگ نویسان نیست .
خود مکن قصه دراز آخر نباشد کم زیان
چون طمع آگشته است از جبه و دستار تو.
کمال اسماعیل .
لیکن این بیت کمال اسماعیل ظاهراً در دعوی فرهنگ نویسان نیست .