ترجمه مقاله

ابزار

لغت‌نامه دهخدا

ابزار. [ اُ ] (اِ) گیاهی است ساقش نازک و شکننده و در انتهای ساق برگ ها بهم پیچیده به جای گل و در بهار دربلاد بارده و جاهای سایه و مکانی که نمناک باشد و مواضعی که آب مدتی در او ایستاده باشد روید و در بغداد و موصل او را در شیر پخته میخورند. با اندک تلخی و تندی است و در صورت شبیه بهلیون . در دوم گرم و مشهی ودیرهضم و عصاره اش جهت اورام رخوه و مرکبه نافع و چون در آب نمک بخیسانند تا تلخی و تندی او زائل شود بغایت محرک باه و مصلحش به جهت رفع ثقل او نعناع و شونیز و کرویا است . (تحفه ). و صاحب تحفه این کلمه را باردیگر ضبط کرده و گوید بلغت شام گیاه سورنجان است .
ترجمه مقاله