ترجمه مقاله

ابشالوم

لغت‌نامه دهخدا

ابشالوم . [ اَ ] (اِخ ) (از اَب ، پدر + شالوم ، به عبری ، سلامت ) پسر داود از معکه دختر تلما پادشاه جشور. او بر پدر خویش قیام کرد و پس از جنگی مغلوب گردید و بگریخت و گیسوان بلند او بدرختی پیچیده بدان بیاویخت . در آن حال یوآب یکی از سرداران داود وی را بدید و با چند زخم هلاک کرد. داود بر مرگ او اندوهگین شده و نوحه ها در مرگ پسر انشا کرد. و بعید نمی نماید که دو نام سلامان و ابسال قصه ٔ معروف ، تقلیدی ازنامهای ابشالوم و سلیمان باشد. واﷲ اعلم بالصواب .
ترجمه مقاله