ترجمه مقاله

ابله

لغت‌نامه دهخدا

ابله . [ اُ ب ُل ْ ل َ ] (اِخ ) شهری است بر کنار دجله در زاویه ٔ خلیج که به بصره داخل شود و پیش از بصره بنا شده و آنرا اُبلةالبصره نیز گویند. یکی از جنات اربعه . زرادخانه ها و سرهنگی از جانب کسری بر آن گماشته بوده است . اصمعی گوید بهشت های دنیا سه است : غوطه ٔ دمشق ، ابله ٔ بصره و نهر بلخ . (مراصد). ابله شهری استوار است به عراق و آب از گرد وی برآید و بر مغرب دجله است و از وی دستار و عمامه ٔ اُبُلّی خیزد. (حدودالعالم ).
ترجمه مقاله