ترجمه مقاله

ابن سراج

لغت‌نامه دهخدا

ابن سراج . [ اِ ن ُ س َرْ را ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم بن عبداﷲبن روبیل ، معروف به ابن سراج غرناطی شاعر. متفنن در فنون عدیده و طبیب مبرز. شهرت تألیفات او سبب شد که سلطان محمدبن محمد او را طبیب خاص خویش کرد. ابن سراج طب را نزد ابوجعفر راقوتی مرسی فراگرفت و برایگان فقرا را علاج و ثلث عایدات خویش صرف غذا و دوا و سائر حوائج آنان میکرد. مرگ سلطان محمدبن محمد سبب بدبختی او گشت چه هنگام نزع سلطان محمد از او دستور غذای سلطان پرسیدند و او جوابی به تهکّم گفت و از آن بکنایه این خواست که سلطان بتحریک ولیعهد خویش مسموم شده است ، و این معنی موجب عداوت پادشاه جدید و اعوان او نسبت به ابن سراج گردید و سه سال او را بند کردندو پس از رهائی اموال او مصادره و او خود از غرناطه نفی شد و مدتی دور از وطن بزیست و سپس بازگشت و در آنجا درگذشت . او را کتب بسیار در طب و مفردات بوده است . مولد او به سال 655 هَ .ق . و وفات در سنه ٔ 729.
ترجمه مقاله