ترجمه مقاله

ابن علقمی

لغت‌نامه دهخدا

ابن علقمی . [ اِ ن ُ ع َ ق َ ](اِخ ) ابوطالب مؤیدالدین محمدبن محمد. آخرین وزیر خلفای عباسی . او بزمان مستعصم چهارده سال شغل وزارت راند. گویند شیعی مذهب بود و آنگاه که میان سنیان و شیعه ٔ بغداد نزاع درگرفت مستعصم به پسر خویش ابوبکر ودَویدار خود رکن الدین امر داد که جیشی به محله ٔ شیعه نشین سوق داده و محله را تاراج کردند و ابن علقمی این کینه بدل گرفت و پنهانی هلاکو را به تسخیر بغداد ترغیب و تشویق کرد و خلیفه را بتقلیل و تفریق عساکر واداشت . آنگاه که لشکر مغول بظاهر بغداد رسید بخلیفه اطمینان داد و گفت اینها می آیند و میروند و حوائجی دارند لکن بمقام خلافت متعرض نخواهند گشت و هلاکو دختر خویش به ابوبکر پسر خلیفه خواهد داد، و روزی را برای عقد ازدواج معلوم کرد و در آن روز قاطبه ٔ رؤسا و اعیان و علما و دیگر بزرگان شهر را بلشکرگاه مغول فرستاد و هلاکو جمله را دستگیر کرده بقتل رسانید و سپس به بغداد درآمد و بغارت و تخریب و قتل عام پرداخت و حکومت بغداد به ابن علقمی گذاشت و ابن علقمی یک سال پس از آن (657 هَ .ق .) بهمان شهر درگذشت ، و باز گفته اند ابن علقمی موی سر غلامی بسترد و کبودی زن نامه ٔ ابن علقمی بسر غلام بکبودی بزد و در آخر نگاشت که چون نامه بخواندید آنرا بدرید و آنگاه که موی سر غلام برُست او را نزد هلاکو فرستاد و مغولان سر او بتراشیدند و نوشته بخواندند و در حال او را بکشتند. ابن علقمی مردی دانش دوست و عاشق کتاب و صاحب خط خوش بود و ادبا وعلمای وقت را ترویج و تحریص میکرد چنانکه عده ٔ بسیاری کتب بنام او تألیف شده است و کتابخانه ٔ او بکثرت کتب مشهور بوده است . و در وجه تسمیه ٔ جد او گویند که چون نهری به نام علقمه حفر کرد او را علقمی گفتند.
ترجمه مقاله