ترجمه مقاله

ابوالعباس

لغت‌نامه دهخدا

ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) تاش . الحاجب او از ممالیک ابوجعفر عتبی بود و ابوجعفر عتبی بقولی پدر ابوالحسین عتبی و ببعض اقوال یکی از اقربای اوست و آنگاه که امیر شیخ حسین وزارت امیررضی نوح بن منصور یافت ابوالعباس تاش را منصب امیر حاجبی بزرگ دادند و در تاریخ یمینی برخی از احوال او آمده است و ابوریحان بیرونی در کتاب الاَّثارالباقیه ٔ خود آنجا که جدولی کرده است لقبهای داده ٔ خلفا را بپادشاهان و امراء، گوید: ابوالعباس تاش الحاجب ... حسام الدوله . (ص 134). و رجوع به ابوالعباس حسام الدوله تاش ... شود.
ترجمه مقاله