ترجمه مقاله

ابوالفتح

لغت‌نامه دهخدا

ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) خازن . عبدالرحمن . شهرزوری گوید: مولد و منشاء او دیار روم است و خازن علی مروزی بود و در علم هندسه چون اقلیدس صوری و در نجوم و زیج مانند بطلیموس بود و زیجی بنام سلطان سنجر ترتیب کرد و آن معروف به زیج سنجری است و حسن سمرقندی از منجمین معروف عهد سلاجقه شاگرد اوست . -انتهی . ملخصاً و حاجی خلیفه گوید: ابوالفتح عبدالرحمن خازن غلام رومی محبوب [ شاید: مجبوب ] از غلامان علی خازن مروزی بود و تحصیل علوم هندسه میکرد و زیج سنجری ترتیب کرده ٔ اوست و سلطان سنجر هزار دینار وی را فرستاد. و اوآن مال نپذیرفت و بازگردانید و گفت مرا سالی ده دینار بسنده باشد. او در زیج سنجری همه ٔ اوساط و تعدیلات کواکب بتفصیل آورده است جز تقویم عطارد را در حال رجوع ، چه تقویم عطارد موافق با رؤیت و امتحان است .
ترجمه مقاله