ترجمه مقاله

ابوالفضل

لغت‌نامه دهخدا

ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) عثمان بن احمد الهروی . صاحب لباب ذکر او آورده و رباعیهای ذیل را بدو نسبت کرده است :
معشوقه که عمرش چو غمم باد دراز
امروز تلطفی دگر کرد آغاز
بر چشم من افکند دمی چشم و برفت
یعنی که نکوئی کن و در آب انداز.
دی گفتمش ای گشته دل از مهر توخون
بر سیب تو چیست نقطه ٔ غالیه گون
گفتا ز لطافتی که در سیب من است
آن دانه بود که مینماید زدرون .
ترجمه مقاله