ترجمه مقاله

ابوالهیثم

لغت‌نامه دهخدا

ابوالهیثم . [ اَ بُل ْ هََ ث َ ] (اِخ ) خالدبن یزید کاتب خراسانی . اصل او از خراسان و منشاء وی بغداد است . او در اول کاتب جیش بود سپس محمدبن عبدالملک زیات وزیرعمل بعض ثغور داد. و او را با ابوتمام طائی مهاجات و مشاعرات است . و گویند وقتی در راهی آواز مغنیه ای بشنید که می سرود:
من کان ذاشجن بالشام یطلبه
ففی سوی الشام امسی الأهل والشجن .
او را از شنیدن این نغمه گریه افتاد و چندان گریست تا از خویش بشدو چون بخود بازآمد عته و اختلاطی در وی پدید آمده بود و دیوانگی او را اسباب دیگر نیز گفته اند. و از گفته های اوست :
قضیب بان جناه ورد
تحمله وجنة و خد
لم اثن طرفی الیه الاّ
مات عزاء و عاش وجد
ملّک طوع النفوس حتی
علمه الزهو حین یبدو
واجتمع الصد فیه حتی
لیس لخلق سواه صدّ.
و ابوتمام او را هجائی کرده که از آن جمله است :
شعرک هذا کله مفرط
فی برده یا خالد البارد.
و او در هجاء ابوتمام گوید:
یا معشرالمرد انّی ناصح لکم
و المرء فی القول بین الصدق و الکذب
لاینکحن ّ حبیباً منکم احد
فان ّ عجانه اعدی من الجرب
لاتأمنوا ان تعودوا بعد ثالثة
فترکبوا عمداً لیست من الخشب .
و هم خالدراست :
کبد شقها غلیل التصابی
بین عتب و جفوة و عذاب
کل یوم تدمی بجرح من الشو -
ق و نوع مجدّد من عتاب
یا سقیم الجفون اسقمت جسمی
فاشفنی کیف شئت لا بک ما بی
ان اکن مذنباً فکن حسن العفَ
-و او اجعل سوی الصدود عتابی .
و باز او راست :
یا تارک الجسم بلاقلب
ان کنت اهواک فما ذنبی
یامفردا بالحسن افردتنی
منک بطول الشوق و الحب ّ
ان تک عینی ابصرت فتنة
فهل علی قلبی من عتب
فحسبک اﷲ لما بی کما
انک فی فعلک بی حسبی .
ابوسلاله ٔ شاعر گوید: آنگاه که خالد دیوانه بود وی را در راهگذری به بغداد دیدم سواربر نی ، مبطنه ای در بر و قلنسوه ٔ سیاه بر سر و انبوهی کودکان بر دنبال که او را می آزردند و چون آزارشان فزونی میگرفت او با آن قصبه که مرکب و برنشست خود می پنداشت بدیشان حمله میکردو کودکان می پراکندند. من اطفال را از او براندم وبه بستانی نزدیک بردم و بنشاندم و خرما خریدم . بنشست ونفس تازه کرد و لختی خرما بخورد. سپس او را گفتم خواهی بیتی چند از گفته های خود مرا انشاد کردن ؟ او سر بجنبانید و قطعه ٔ زیرین خواندن گرفت :
قدحاز قلبی فصار یملکه
فکیف اسلو و کیف اترکه
رطیب جسم کالماء تحسبه
یخطر فی القلب منه مسلکه
یکادیجری من القمیص من النَْ
َنعمة لولا القمیص ُ یمسکه .
وفات خالد به بغداد در سال 269 هَ . ق . بود.
ترجمه مقاله