ترجمه مقاله

ابوحباحب

لغت‌نامه دهخدا

ابوحباحب . [ اَ ح ُ ح ِ ] (ع اِ مرکب ) آتش که از سم ستور جهد یا آتش که از اصطکاک دو سنگ برآید. (المزهر) (السامی فی الاسامی ). آتش که از سم ستور جهد چون بر سنگ رود. (مهذب الاسماء). || گی ستاره . مگس شب تاب ، و آن شبیه است بزنبور طلائی ، بسیار خرد و باریک برنگ قهوه ای بسیار روشن و در چهارمحال اصفهان بسیار است و آنرا در بن اندام دو کانون روشنائی است . || آتشی که از آن نفعی نباشد، چون آتشی که ازسم ستور جهد. || دشنامی است . (المزهر).
ترجمه مقاله