ترجمه مقاله

ابوحکیم

لغت‌نامه دهخدا

ابوحکیم . [ اَ ح َ ] (اِخ ) شدادبن سعید شرغی ، ازمردم شرغ ، قریه ای به بخارا. رجوع به شداد... شود.
ترجمه مقاله