ترجمه مقاله

ابوسلیمان

لغت‌نامه دهخدا

ابوسلیمان . [ اَ س ُ ل َ ] (اِخ ) داودبن متی بن ابوالمعین بن ابی فانه . از طبیبان مائه ٔ پنجم معاصر خلفای علوی مصر. او بکیش نصاری و در علم نجوم و احکام نیز بارع بود. مولد وی بیت المقدس است و به تقاضای خلفای علوی به مصر رفت و به دربار علویان صاحب مکانت رفیع و جاه عریض گشت و او راپسران چند بود همگی در صناعت طب فائق و از آن جمله حکیم مهذب ابوسعید و ابوالخیر و ابونصر و ابوالفضل وابوشاکر. و پس از انقراض دولت علویان اولاد و احفاد وی نزد آل ایّوب به طبابت خاص مخصوص گشته اند و بعضی مسلمانی گرفته اند. و آنگاه که ملک ماری بن ایّوب پادشاه نصاری به مصر شد و حذاقت ابوسلیمان در صناعت طب آگاهی یافت از خلیفه ٔ علوی الظافر باﷲ درخواست تا برای معالجت و بهداشت خود بدو رجوع کند و سپس به اذن خلیفه با پنج فرزند خویش باملک ماری به بیت المقدس رفت و در آنجا برای پادشاه نصاری تریاق فاروق ساخت و در کتب طب آمده است که وی چند دارو بر داروهای تریاق بیفزود و بدلی قرص افعی راکرد و آن بدل معمول به اطبای پس از او گردید. گویند ابوسلیمان در وقتی که به بیت المقدس بود بقواعد احکامی فتح بیت المقدس را بدست سلطان صلاح الدین ایّوبی با تعیین سال و ماه و روز و دخول لشکر سلطان از دروازه ای موسوم به باب الرحمه بدین شهر از پیش استخراج کرده ودر رساله ای بنوشته بود و آنگاه که سلطان صلاح الدّین بمحاصره ٔ بیت المقدس پرداخت ابوسلیمان آن رساله بدست فرزند کهین خویش ابوالخیر بسلطان فرستاد و چون آثار حکم او همگی بصحت پیوست سلطان پس از تسخیر بیت المقدس او را بنواخت و او از صلاح الدّین درخواست تا فرزندان وی در سلک اطبای خاص سلطان درآیند و او بپذیرفت و بعض آنانرا بخدمت خویش و بعضی را به طبابت ملک العادل گماشت . وفات ابوسلیمان به روایت خزرجی به سال 584 هَ .ق . بود. رجوع به ج 2 ص 444 نامه ٔ دانشوران شود.
ترجمه مقاله