ترجمه مقاله

ابوصالح

لغت‌نامه دهخدا

ابوصالح . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) شعیب بن حرب مدائنی . او بمدائن عزلت داشت و سپس بمکّه شد و تا گاه مرگ بدانجا ببود. و از زهاد معروف است او می گفت : با دوکس می نشین ، یکی آنکه بتو نیکی آموزد و تو از او بپذیری دیگری آنکه تو بوی نیکی آموزی و از تو قبول کند و از جز این دو بگریز. او از شعبه و سفیان ثوری و زهیربن معاویه روایت کند. وفات او بمکّه به سال 197 هَ . ق . بود.
ترجمه مقاله