ترجمه مقاله

ابوعبدا

لغت‌نامه دهخدا

ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ](اِخ ) فرالاوی . محمدبن موسی . از اجله ٔ شعرای دوره ٔ سامانیان . معاصر شهید و رودکی . او عمری طویل یافته و ویرا جز دیوان غزل و قصیده ، مثنوی به بحر خفیف بوده و با علو مقام ادبی ثروت و بضاعتی چنانکه باید نداشته است . رودکی درباره ٔ او ظاهراً در مقام مدح گوید:
شاعر شهیدو شهره فرالاوی
وین دیگران بجمله همه راوی .
از اشعار او جز چند بیت ذیل که در لغت نامه ها مثال آمده چیزی در دست نیست :
لاد را بر بنای محکم نه
که نگهدار لادبن لاد است .
کفشگر دید مرد داور تفت
لیف در کون او نهاد و برفت .
چون نباشد بنای خانه درست
بی گمانم که زیر رشت آید.
هوشم ز ذوق لطف سخنهای جانفزاش
از حجره ٔ دلم سوی تابوک گوش شد.
من رهی پیر و سست پای شدم
نتوان کرد راه بی پالاد.
صحرای سنگ روی و که سنگلاخ را
از سُم ّ آهوان و گوزنان شیار کرد.
ز چشم مست تو عالم خراب است
به بند زلف تو دلها گرفتار.
نه همچون رخ خوبت گل بهار
نه چون تو بنکوئی بت بهار.
آن کن که بدین وقت همی کردی هرسال
خز پوش و بکاشانه شو از صفه و فروار.
نوعاشقم و از همه خوبان زمانه
دخشم بتو است ارجو کم خوب بوَد فال .
هم آهوفغند است و هم تیزتک
هم آزاده خوی است و هم تیزگام .
چه شغل باشد واجب تر از زیارت آنک
اگرچه نیک بکوشم بخدمتش نرسم
اگر شفیع نیابم از او بعذر گناه
کریم طبعی او نزد او شفیع بسم .
چون مورد سبز بود گهی موی من همه
درداکه برنشست بر آن مورد سبز بشم .
ماده گاوان گله ات هریک
شاه پرور بود چو برمایون .
میغ چون ترکی آشفته که تیر اندازد
برق تیر است مر او را مگرو رخش کمان .
فزون زانکه بخشی به زایر تو زر
نه ساده نه رسته برآید ز کان .
ز ناگه بار پیری بر من افتاد
چو بر خفته فتد ناگه کرنجو.
آب گلفهشنگ گشته از فسردن ای شگفت
همچنان چون شیشه ٔ سیمین نگون آویخته .
اگر با من دگر کاوی خوری ناگه
بسر بر تیغ و بر پهلوی شنگینه .
روا نبود که با این فضل و دانش
بود شربم همی دائم ز منده .
تو شب آئی ، نهان بوی همه روز
همچنانی یقین که شب یازه .
جودی ّ چنان رفیعارکان
عمان چنان شگرف مایه
از گریه و آه آتشینم
گاهی پره است و گاه پایه [ کذا ].
من ز آغالشت نترسم هیچ
ور به من شیر را برآغالی .
و رجوع به فرالاوی شود.
ترجمه مقاله